اسفند ماه مصدق
esfand_mosadegh
اگراسفند را ماه مصدق بنامیم شاید چندان به خطا نرفته باشیم . نه به آن خاطر که 14 اسفند روز درگذشت اوست به طرز عجیبی با دکتر مصدق گره خورده است . نطق ها و سخنرانی های مهیج وی در مجلس شانزدهم در جریان مذاکرات نفت او را در آخرین ماه سال 1329 به مرد اول عرصه خبر در ایران و جهان تبدیل کرد .
دو سال بعد از آن درنهم اسفند1331 در جریان تصمیم شاه برای خروج از ایران مخالفان مصدق به رهبری سید محمد بهبهانی و بها الدین نوری دو تن از علمای سرشناس و درجه اول تهران وشعبان جعفری و ... به خانه وی حمله ور شدند تا پیش از کودتا سرنوشت وی را رقم بزنند .
14 اسفند 1345 روز درگذشت او بود.حسین شاه حسینی فضای آن روز سرد اسفند 1345 را چنین بیان می کند :
اما این پایان ماجرای مصدق و اسفند نبود . حتی بعد از گذشت سالیانی چند بعد از در گذشت اسفند و مصدق خاطره ای ماندگار از خود برای ایران بر جای گذاشتند . در 14 اسفند 1357 در حالی که هنوز یک ماه از سقوط شاه و رژیم شاه نگذشته بود مردم با گردهمایی تاریخی خود بر سر مزار او در احمدآباد حادثهای به یاد ماندنی را رقم زدند . در آن روز جمعیت بسیار زیادی برای گرامیداشت یاد و خاطره مصدق در احمدآباد گردآمدند .مهندس سحابی در خاطرات خود در باره این روز می نویسد :
آیت الله طالقانی سخنران اصلی مراسم بود . طالقانی درسخنان خود از جمله چنین گفت :
دوسال بعد از آن نیز مصدق و اسفند بار دیگر مرکز اخبار قرار گرفتند . این بار بزرگداشت 14 اسفند درزمین چمن دانشگاه تهران برگزارشد . سخنران مراسمابوالحسن بنی صدر رییس جمهور بود . این سخنرانی که با لشگرکشی اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق از یک سو و هواداران حزب جمهوری اسلامی از سوی دیگر همراه بود در میانه مراسم به درگیری خونینی تبدیل شد عده زیادی مجروح بر جای گذاشت . عده ای هم درآن روز بازداشت شدند.
حوادث سال 1360 و مواضع رهبران نظام علیه دکتر مصدق و جبهه ملی که تا سرحد غیر مسلمان نامیدن مصدق و ارتداد رهبران و اعضای جبهه ملی نیز پیش رفت موجب شد تامدت ها بردن نام دکتر مصدق در رسانه ها متوقف شود . برگزاری مراسم درگذشت در روز 14 اسفند ممنوع و محدود به حضور عده معدودی در احمدآباد شود .
اما از سال 1373 هواداران مصدق اجازه یافتند تا در این روز بر سر مزار رهبر خود حاضر و نام وخاطره او را گرامی دارند و به سخنان یاران و پیروان مصدق گوش دهند . این مراسم به مدت 15 سال تا سال 1388 ادامه یافت و هرسال با حضور جمعی از دوستداران دکتر مصدق برگزار شد .
اکنون ده سال است که از برگزاری آن مراسم محدود نیز ممانعت می شود ولی نام مصدق فراموش نشده است .
این ماندگاری علی رغم همه فشارها ، ممانعت ها و... ما را به یاد این آیه شریفه می اندازد : أنزل من السماء ماء فسالت أودية بقدرها فاحتمل السيل زبدا رابيا ومما يوقدون عليه في النار ابتغاء حلية أو متاع زبد مثله كذلك يضرب الله الحق والباطل فأما الزبد فيذهب جفاء وأما ما ينفع الناس فيمكث في الأرض كذلك يضرب الله الأمثال ((الرعد:17)
از جمله روش های قرآن برای بیان مقاصد سود جستن از مثال است. در این آیه از سوره رعد نیز خداوند برای تفهیم مساله حق و باطل از آثار جاری شدن سیل بعد از باران مثال آورده است . بدین گونه که پس از نزول باران ،سیلی جاری می شود و این سیل با خود بسیاری از چیزها را با خود همراه می سازد . چیزهایی که برای بشر سودمند است وبسیارچیزهای دیگر که متاع بی ارزش است . سپس برای تفهیم مساله ،آن چه که سود بشر در آن نهفته است در زمین باقی می ماند حق است و باطل همچون کف روی آب است که از میان رفتنی است و ناپایدار .
با تعمق در تاریخ می توان این امر را به روشنی دریافت . تاریخ جوامع بشری سرشار وآکنده از تحولات ،پیدایش و سقوط تمدن های بسیار در جوامع و سرزمین های گوناگون است .در طول این دوران شخصیت ها و قهرمانان بسیار سر برآورده و چندی برسرزمین خود و مردم حکمرانده وبعد از چندی از سریر قدرت به پایین کشیده شده اند . از بسیاری از آنها حتی نامی نیز به جای نمانده است . باز برخی به نیکنامی یادمی وشد و برخی دیگر همچون فرعون ها، قارون ها، یزیدها ،چنگیزها، هیتلرهاو.. بعد از مرگ خود جز بدنامی و نفرت چیزی از خود به جای نگذاشتند .
چه چیز این دو گروه را ازهم جدا می سازد . به گفته آیه شریفه آن چه این دو را از هم تمیز می دهد و جدا می سازد چیزی جزعملکرد انها نیست . عملکردی که اگر در جهت نفع عمومی مردم باشد بر زمین باقی خواهد ماند و درصورتی که بر ضد منافع مردم باشد همچون کف روی آب از میان می رود .
امسال پنجاه و سه سال از درگذشت دکتر محمد مصدق در14 اسفند 1345 می گذرد . همچنان که می دانیم دکتر مصدق از بعد از کودتای 1332 سه سال را در زندان و ده سال بقیه را نیز در احمدآباد گذراند وارتباطش با جهان خارج قطع بود.
دکتر مصدق که از همان دوران روی کارآمدن رضاشاه پهلوی مغضوب واقع شدواز فعالیت های سیاسی –اجتماعی محروم ماند بعد از شهریور 1320 باردیگر به صحنه سیاسی بازگشت وبه دلیل مشی استقلال طلبانه و آزادیخواهانه اش مورد غضب استبداد و استعمار و عوامل داخلی آنها قرار گرفت .
مصدق جز معدود افرادی است که دشمنانش به یک دسته وکشور وجریان خاص محدود نمی شوند . درخارج از ایران هم بلوک کمونیسم به سرکردگی شوروی وهم به رهبری بریتانیا و آمریکا به شکل های گوناگون با او سر ستیز داشتند . دشمنی روسها بااو از سال 1323 واز مجلس چهاردهم شروع شد. یعنی از زمانی که مصدق با قرارداد نفت شمال میان ایران و روسیه به مخالفت برخاست.واز همان زمان بودکه اورا عامل استعمار و نوکر غرب نامیدند . اوج این دشمنی از سوی روس ها در سال های 1330-1331در نشریات حزب توده پدیدار شد . نشریات حزب توده همچون چلنگر از هیچ گونه تهمت ، اافترا و توهینی در قبال مصدفق خودداری نکردند.
اما دشمنی غرب با مصدق از هنگامی نمایان شد که مساله ملی شدن نفت در مجلس شانزدهم مطرح شد .گفت وگو از میزان دشمنی آمریکایی ها و انگلیسی ها با مصدق شاید تکرار مکررات باشد . وچنان که می دانیم با کودتا یسیاه مرداد پایان گرفت .
نکته جالب در این میان آن بود که مصدق در همان حا ل که از سوی روسهای طرفدار خلق های تحت ستم به نوکری و عامل امپریالیسم متهم می شد از سوی بلوک غرب به دلیل حمایت از کمونیستها و توده ای مستحق سرنگونی و مرگ شمرده می شد .
اما در داخل کشور نیز مصدق دشمنان بیشماری داشت و هنوز هم دارد . دربار پهلوی ، شخص محمدرضاشاه و خواهرش اشرف در راس مخالفان قرار داشتند و دراین مخالفت همه راه ها و وسایل رابرای سنگ انداختن در پیش پای او و دولتش کوتاهی نکردند.وسرانجامنیز ننگ همراهی وهمکاری با دول بیگانه را برای سرنگونی او به جان خریدند . در کنار دربار عمله و اکره آنها همچون برادران رشیدیان، برادران تفضلی ، امرای خودفروخته و سرسپرده نظامی، اوباش ودیگر جیره خواران و مزدوران استبداد قرار داشتند که برای لقمه نانی ویا پست و منصب به یاری کودتاگران شتافتند .
اما در میان دشمنان داخلی گروهی دیگر هم بودند.