انعطاف ناپذیر یا ذلت ناپذیر
enetaf_napazir_mosadegh
یکی از تغییراتی که در سال های اخیر در نوع نگاه و برخورد با مسائل تقریبا عمومیت پیدا کرده است ، پرهیز از نگاه صفر و صدی یا به تعبیر دیگر سیاه وسفید دیدن اتفاقات و مسائل اجتماعی است . این تغییر بخودی خود تغییر خوبی است . این روش بسیار خوب است به شرطی که به منظور گریز از قبول مسئولیت فکری ، سیاسی ، اجتماعی و اخلاقی صورت نگیرد . به عبارت دیگر باید با در نظر گرفتن جمیع جوانب یک امر،قضاوتی معقول وحتی المقدور نزدیک به حقیقت داشت. تمثیلاتی نظیر این که "نه سیخ بسوزد نه کباب " گرچه جایگاه آدمی را در میان دیگران حفظ می کند ولی لزوما به معنای داوری درست نیست .از جمله این موارد قضاوت درباره مسائل نهضت ملی ایران وعملکرد دکتر مصدق در مواجهه با اجرای قانون ملی کردن نفت و برخورد با دولت های بریتانیا و آمریکا در این قضایا است .
یکی ازمهم ترین ایرادات و انتقاداتی که به سیاست های دکتر مصدق وارد شده است عبارت است از انعطاف ناپذیری دکتر مصدق در قبال پیشنهادهایی که درباره حل مساله نفت ارائه می شد . اعتقاد این عده این است که اگر دکتر مصدق پیشنهادهای آمریکایی ها را در باره حل مساله نفت پذیرفته بود کار به کودتا نمی کشید و دولت ملی سرنگون نمی شد .
اما این که انعطاف نا پذیری مصدق چه اندازه در خنثی شدن کودتا می توانست نقش داشته باشد به نظر جای تامل است . دکتر موحد در خواب آشفته نفت به دقت مذاکرات نفت میان دکتر مصدق و شرکت نفت ، دولت بریتانیا و آمریکایی ها را مورد کنکاش و بررسی قرار داده است . از مطالعه دقیق مطالب ارائه شده در این کتاب می توان دریافت که اتفاقا آن که انعطاف ناپذیر بود شرکت نفت انگلیس و دولت بریتانیا بود که در روند مذاکرات به ویژه تا قبل از روی کار آمدن آیزنهاور در آمریکا موجبات خشم و ناخرسندی مقامات آمریکایی را نیز سبب شده بود. در این نوشته به چند مورد در این رابطه اشاره می کنیم .
دکتر مصدق در 16 مرداد 1331 نامه ای به سفارت انگلستان در تهران ارسال کرد . دقت در لحن و محتوای نامه دکتر مصدق می تواند ما را در نحوه برخورد دکتر مصدق با مساله مورد اختلاف یاری رساند . در بخشی از این نامه چنین آمده است :" لااقل وجوهی که تعلق آن به دولت ایران مورد تصدیق خود شرکت سابق است وتا کنون پرداخت نشده است فورا تادیه گردد. وهمچنین وجوه دیگری که متعلق به دولت شاهنشاهی است ودر بانک های انگلستان تودیع گردیده تحت اختیار دولت شاهنشاهی قرار گیرد .مخصوصا برای حفظ مناسبات و روابط حسنه ورفع هرگونه سوء تفاهم بین دو ملت شرکت سابق از این به بعد از اقدامات ناروا در جلوگیری از فروش نفت ایران خودداری کند . دولت شاهنشاهی با حسن نیت که در موارد عدیده به ثبوت رسانیده اینک نیز اعلام می دارد که به منظور پیدا کردن راه حل برای رسیدگی به مطالبات و دعاوی حقه شرکت سابق و دعاوی متقابل دولت ایران حاضر است با نمایندگان شرکت سابق وارد مذاکره شود ."( اطلاعات 18 مرداد 1331)
در نقطه مقابل این برخورد قانونی و مسالمت جویانه برخورد آنتونی ایدن وزیر خارجه بریتانیا قرار دارد که در همان روز انتشار نامه دکتر مصدق ، طی نامه ای به وزیر خارجه آمریکا پیش از پرداختن به پیشنهاد دکتر مصدق به موضوع سرنگونی وکودتای علیه مصدق پرداخته و در پایان نامه و به قول دکتر موحد :" پس از این تمهیدات وسم پراکنی ها به اشکال تراشی در خصوص فرمول پیشنهادشده از سوی آمریکا می پردازد و برگره های ناگشوده گره های ناگشودنی دیگری می اندازد " ( موحد 1378، 589)
دین آچسن وزیر خارجه آمریکا در باره پیشنهادات ایدن چنین پاسخ می دهد : " آچسن در 13 اوت( 22 مرداد) پاسخ پیام ایدن را فرستاد و گفت به نظر او نه مصدق ونه هیچ کس دیگری که به جای او بیاید نخواهد توانست پیشنهادهای ایدن را بپذیرد ." (موحد ، پیشین ، ص590 )
همچنین می توان به نامه مورخ 27مرداد 1331 چرچیل نخست وزیر بریتانیا به ترومن رییس جمهور آمریکا اشاره کرد که در آن به جای آن که راهی برای حل مساله ارائه دهد با لحنی طلبکارانه به گذشته ها اشاره کرده است . به نوشته موحد :" در این پیام نخست وی از سفرآلتون جونز [ فرستاده آمریکا به ایران برای میانجیگری] به ایران و دیدار او با مصدق اظهار ناراحتی کرد و گفت: چنین به نظر می رسد پس از آن همه مخاطراتی که ما بریتانیایی ها در جنگ کره به جان خریدیم حالا شرکت های آمریکایی می خواهند جای ما را در ایران بگیرند .اگر جنگی دربگیرد بریتانیا نخستین آماج حملات اتمی روسیه خواهد بود. "( موحد پیشین،592)
بررسی دقیق متن مذاکرات انجام شده میان دوطرف وسایر مستندات موجود نیز کمابیش گویای همین رویه است . ولی در سال ههای اخیر عده ای تحت تاثیر همین رویه نسبی گرایی که دربالا به آن اشاره شد تحت تاثیر تبلیغات انگلیسی ها وبدون مراجعه به آنچه در تاریخ مضبوط است همان حرف های انگلیسی ها را تکرار می کنند. مصدق در مذاکرات خود ونیز نامه های ارسالی برای مقام های آمریکایی وانگلیسی صرفا بر روی اصل قانون ملی شدن نفت پافشاری داشت و نه چیز دیگر . او پرداخت غرامت و فروش بخش عمده نفت ایران به شرکت نفت انگلیس را قبول کرده بود وعقیده داشت که این مسائل مخالف قانون مزبور نیست .
حال باید قضاوت کرد که آیا این رویکرد رویکرد انعطاف ناپذیر بود و یا رویکرد ایدن، چرچیل و عناصر MI6 که متحد خود را از خطر کمونیسم و حمله اتمی به وحشت می اندازد و ازهمان ابتدای امر به دنبال سرنگونی بوده است.
اما بحث دیگر که ثابت می کند در شکست مذاکرات میان ایران و بریتانیا ، کمترین قصور متوجه دکتر مصدق وطرف ایرانی بوده است به برنامه ریزی انگلیسی ها برای جلوگیری از روی کار آمدن و سپس سرنگونی مصدق باز می گردد.
دولت بریتانیا پیش از آغاز گفت وگو میان مقامات شرکت سابق و نمایندگان خود با دولت ایران وقبل از آنکه به قول خودشان با سرسختی وانعطاف ناپذیری مصدق مواجه شوند به مقابله باوی برخاسته بودند . به نوشته گازیروفسکی :" انگلیسی ها حتی پیش از این که مصدق از سوی مجلس نامزد نخست وزیری شود بر شاه فشار آوردند که سید ضیاء را به نخست وزیری برگزیند.این فشار بعد از این که مصدق به نخست وزیری رسید افزایش یافت وطرح هایی به مرحله اجرا درآمد که مصدق را برکنار کند ."( گازیروفسکی،1371، 160).طراحی برای کودتا در کنار تمهیدات دیگر همچون بلوکه کردن پول های ایران در بانک های انگلیس ، جلوگیری از فروش نفت ایران ، تهدید خریداران نفت به تحریم و برخورد با آنها، تهدید نظامی و... از همان ابتدا شروع شد. در خرداد 1330 یعنی یک ماه بعد از نخست وزیری مصدق ، سفارت بریتانیا در تهران ، خانم لمبتون عنصر قدیمی وبا تجربه خود را برای گفت وگو درباره راه های مقابله با مصدق و نهضت ملی فراخواند. لمبتون وابسته مطبوعاتی سفارت بریتانیا در تهران در دوران جنگ جهانی دوم وعضو MI6 برای راه اندازی و اداره فعالیت علیه مصدق ، رابرت زینر از عناصر اطلاعاتی و مجرب را پیشنهاد کرد . از نظر لمبتون ، زینر مرد ایده آل برای اجرای برنامه ها ی مورد نظر دولت و سفارت بریتانیا در تهران بود.به گزارش برتوو:"میس لمبتون احساس می کند بدون مبارزه ای بر اساس خطوط فوق الذکر امکان ندارد بتوان محیط مساعدی را برای تغییر رژیم در تهران بوجود آورد."( جیمز بیل و راجر لوییس، 1368 ،373) زینر در یکی از نامه نگاری های خود به MI6 ادعا کرد که برادران رشیدیان موجب ایجاد تنش های پدید آمده میان مصدق و برجستگان جبهه ملی یعنی کاشانی وحسین مکی در اوایل 1952 بوده اند."( گازیروفسکی، همان ، 162)
استراتژی بریتانیا برای سرنگونی دکتر مصدق شقوق چند گانه ای داشت.تبلیغات از راه های گوناگون در باره ناکارآمدی دولت ، تبلیغ پیرامون خطر کمونیسم واین که دولت دکتر مصدق ایران را سرانجام به دامان کمونیسم خواهد افکند، تحریم اقتصادی به منظور بالا رفتن نارضایتی عمومی و روی برگرداندن مردم از مصدق، ملی شدن نفت و مبارزه با استعمار و... جنبه های مختلف این فعالیت ها بود .
در این میان یکی از دشواری های بریتانیا همراه ساختن دولت آمریکا با خود برای سرنگونی بود . بریتانیا چندین بار برای یافتن جانشین مصدق تلاش کرد . نامزد آنها در ابتدا سید ضیاء الدین طباطبایی و بعد از وی احمد قوام بود . در زمستان 1330 جولیان آمری یک عضو پارلمان انگلیس در پاریس با احمد قوام دیدار کرد . قوام بعد از این دیدار بعد از چند سال دوری از کشور به تهران بازگشت تا خود را برای نخست وزیری آماده کند . قوام در دیدارهای خود با مقامات انگلیسی وآمریکایی در تهران واز جمله در میهمانی سفارت ترکیه در تهران سرانجام آنها را متقاعد کرد که توان انجام ماموریت محوله را دارد. نخست وزیری قوام به یک هفته نرسید . با قیام پرشکوه مردم در روز سی ام تیر 1331 دولت قوام ساقط و شاه مجبور شد تا باردیگر مصدق را به نخست وزیری بازگرداند.رابرت زینر بعد از دیدار با عباس اسکندری یکی از طرفداران قوام در گزارش خود می نویسد :" پس از آن که مباحثات خود را درباره طرق ووسایل براندازی مصدق به پایان رساندیم اسکندری به من اطمینان داد که قوام میل دارد بی آن که استقلال سیاسی و اقتصادی ایران لطمه بزند با همکاری نزدیک انگلیسی ها کار کند ومنافع مشروع آنان را درایران حفظ نماید "0 گزارش زینر به نقل از بیل ولوییس ، همان ، 376-375)
مصدق در دوره دوم نخست وزیری خود وبا آن که از نیات وتحرکات بریتانیا آگاه بود به مذاکره و گفت وگو ادامه داد . او در گفت وگوهای خود بر دو چیز تاکید داشت: حفظ اصل ملی شدن نفت و دیگری حفظ عزت ملت و دولت ایران در قبال پیشنهادهای تحقیرآمیز بریتانیا که به تدریج حمایت آمریکا را به طور کامل جلب کرده بود . مصدق در مقابل پیشنهاد کمک ده میلیون دلاری رییس جمهور آمریکا به دولت مصدق به میدلتون کاردار سفارت آمریکا درتهران گفت :" ایران احتیاجی به ده میلیون دلار کمک آمریکا ندارد .ایران کاسه گدایی به دست نگرفته و محتاج دریافت وجوه خیریه نیست "( نامه هندرسن به وزارت امورخارجه آمریکا مورخ 7اگوست 1952 به نقل از موحد ، پیشین 596)
بله به این عبارت دکتر مصدق مردی انعطاف ناپذیر یا به تعبیر مخالفانش یک دنده، لجوج، خودخواه و... بود ولی مصدق هیچگاه منافع کشورش ومردم سرزمینش را به بیگانه نفروخت. او به قیمت اینکه در پیرانه سری سه سال را در زندان ویا ده سال را در تبعید بگذراند آن قدر پایمردی داشت تا استوار بر سرپیمان خود با مردم بایستد و نه کاسه گدایی در مقابل بیگانه درازکند و نه سر در برابر عمال فرمایشی در بیدادگاه های نظامی شاه خم کند . او هنگامی که بعد از سی تیر باردیگر به نخست وزیری بازگشت چون کاملا به اهداف بریتانیا و آمریکا آگاه شده بوده بود ضمن ادامه مذاکره برای حل مساله نفت ، به جای آن که تمام امید خود را به لطف دشمنان خود معطوف کند، به جای آن که به کمک های ده میلیون دلاری استعمار دل ببندد، برنامه دو ماده ای دولت اول خود را به برنامه ای 9 ماده ای برای حل مشکلات اقتصادی،اجتماعی وسیاسی وفرهنگی کشور ارتقا داد تا برای همیشه در تاریخ این مرز و بوم باقی بماند که : چشم داشتن به بیگانه برای حل مشکلات جز سراب هیچ نخواهد بود .