پنجاه وسه نفر

TheFifty-Three
امیر طیرانی
سرکوب وسیع سالهای 1306 تا 1310 عرصه سیاسی ایران را از نیروهای فعال خالی ساخت. ولی جای خالی این نیروها با نیروهای تازه نفس که عمدتا دانشجویانی بودند که از اروپا بازگشته بودند به تدریج پرشد. این دانشجویان ازسال 1305 به بعد برای تحصیلات عالیه به کشورهایی همچون آلمان وفرانسه اعزام شده بودند. تعدادی از این دانشجویان در فضای سالهای دهه بعد از جنگ اول جهانی در این کشورها با اندیشههای مارکسیستی آشنا واز سوی فعالین کمونیست جذب وبرای فعالیت سیاسی آموزش دیدند. اینان که از جمله آنها می توان به دکتر تقی ارانی، ایرج اسکندری، خلیل ملکی ، مرتضی یزدی، محمد بهرامی و...اشاره کرد پس از بازگشت به ایران به فعالیت پرداختند. در راس این گروه تقی ارانی قرارداشت که به هنگام تحصیل در آلمان از طریق عضویت در یک سازمان دانشجویی که به همت مرتضی علوی تشکیل شده بود با افکار وعقاید مارکسیستی آشنا شده بود. وی پس از بازگشت به ایران درسال 1309 ارتباط خودرا با علوی قطع نکرد. ارانی پس از ورود به ایران به همراه بزرگ علوی وایرج اسکندری یک هسته سه نفره را به وجود آورد وبه انتشار مجله ای به نام "دنیا" اقدام کرد. مجله "دنیا " نشریه ای تئوریک بود که به نشر دیدگاههای مارکسیستی میپرداخت. دراین نشریه مقالاتی درباره ماتریالیسم تاریخی، مفهوم ماتریالیستی بشریت،زنان وماتریالیسم،عمدتا به قلم ارانی نوشته میشد. سطح بالای این مقالات تئوریک وبی سوادی ماموران رژیم که بر مطبوعات نظارت داشتند موجب شد تا نشریه"دنیا " تا زمان دستگیری این گروه از تیغ سانسور وتوقیف آزاد باشد. ارانی علاوه بر" دنیا" جزوه هایی درباره اصول شیمی، زیست شناسی، فیزیک وسایر علوم منتشر ساخت . نگاه ارانی درباره علوم نیز نشات گرفته ازمارکسیسم بود . ارانی در طول نزدیک به چهار سال فعالیت خود توانست از طریق این نشریات ونیز نشست های هفتگی در منزل خود تعدادی را جذب کند :"نشست هفتگی منزل دکتر ارانی در حقیقت بنیادگذار استخوان بندی 53 نفر بود. غالب روشنفکران این گروه مانند اسکندری ، علوی، خلیل ملکی،دکتر بهرامی، ابوالقاسم اشتری واکثر دانشجویان دراین دیدارها شرکت می کردند...در این دوره ،گروه هیچ شکل سازمانی منظمی نداشت. فقط ارتباطات دو طرفه میان ارانی وافراد وارتباطات چند طرفه میان خود افراد به ویژه دانشجویان وجود داشت..."( انور خامه ای – پنجاه نفر وسه نفر-ص81) بخش عمده این افراد را روشنفکران وتحصیل کردگان در داخل وخارج از کشور تشکیل می دادند والبته در میان آنها تعدادی کارگر ونیز قشرهای متوسط شهری نیز به چشم میخوردند.
تشکیل گروه ویا حلقه پیرامون تقی ارانی از سوی فعالان چپ و به ویژه توده ای ها در این دوران به دو گونه روایت شده است
روایت اول که تقریبا اکثریت کمونیست های قدیمی آن را پذیرفته وبیان کرده اند ، تشکیل این گروه را گامی در جهت احیای دوباره حزب کمونیست ایران و درارتباط با حزب کمونیست شوروری وکمینترن وبه دستور وتحت نظارت آن می دانند .احسان طبری و انورخامهای از آن جملهاند. بر طبق این روایت ،ارانی چندی پس از شروع فعالیت او درتهران ازراه اروپای غربی به مسکوسفر کرد. در مسکو وی موافقت مقامات کمینترن را برای احیای مجدد حزب کمونیست ایران جلب کرد. پس از بازگشت وی به تهران فردی به نام نصرالله کامران مخفیانه جهت کمک به ارانی به تهران سفر کرد.با کمک های فکری وراهنماییهای تشکیلاتی کامران ، یک کمیته مرکزی سه نفره مرکب از: ارانی ، کامبخش وبهرامی حزب کمونیست ایران را تشکیل داد:"این کمیته از سه عضو تشکیل می شد:دکتر ارانی دبیرکل حزب ، کامبخش مسئول تشکیلات ودکتر محمد بهرامی مسئول امور مالی "( خامه ای ص86)
یکی از دلایلی که در رابطه با وجود حزب کمونیست در این دوره عنوان شده است وجود افراد نظامی در میان اعضای گروه بود که از میان اعضای نظامی تنها نام عزت الله سیامک مطرح شده است.
دیدگاه دوم ، نظری است که از سوی ایرج اسکندری عنوان شده است . به عقیده وی هسته ارانی که به "پنجاه وسه نفر" معروف شدمستقل ازحزب کمونیست بوده است .(اسکندری –خاطرات ص 44)
به هرصورت فعالیت های این جمع ادامه یافت وبه تدریج نتیجه داد وتعدادی جذب آنها شدند.افرادی که تا زمان فعالیت جذب هسته ارانی یا همان حزب کمونیست شدند را به دو دسته می توان تقسیم کرد: گروه اول کسانی بودند که از پیش با مارکسیسم آشنا بودند که به دودسته تقسیم می شدند، دسته ای که سابقه فعالیت سیاسی درقالب حزب کمونیست ویا اتحادیه کارگری را داشتند. ضیاء الموتی ، رضا رادمنش،محمد بقراطی، تقی شاهین،علی صادقپور، علی اکبر شاندرم نی ومحمد پژوه از این دسته بودند. اما دسته دوم فاقد پیشینه سیاسی بودند ودردوران تحصیل در اروپا با مارکسیسم آشنا وبه آن گرویده بودند. خلیل ملکی محمد بهرامی ، ایرج اسکندری و... در زمره این گروه بودند.
گروه دوم کسانی که جذب فعالیت های ارانی شدند دانشجویانی بودند که از طریق ارانی ومجله دنیا با مارکسیسم آشنا شدند. انور خامه ای ، احسان طبری، تقی مکی نژاد، عباس نراقی و...از آن جمله بودند.
به جز فعالیت های تئوریک ، گروه پنجاه وسه نفر تا پیش از دستگیری دواقدام مهم را سازمان دادند. این دو اقدام یکی اعتصاب دانشجویان دانشسرای عالی ومهم تر از آن اعتصاب دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران درسال 1315 بود. در اردیبهشت 1316 گروه ارانی توسط پلیس کشف واعضای آن بازداشت شدند.وگرچه پنج نفر از آنان در همان ابتدا آزاد شدند ولی گروه به نام "گروه پنجاه وسه نفر " معروف شد. ماجرای کشف گروه بدین طریق بود. محمد شورشیان یک مکانیک عضو گروه که پیش از این یک بار به شوروی سفرکرده بود پس از بازگشت به ایران در آذربایجان به دام پلیس گرفتار شده بود ولی توانسته بود به همراه بقراطی وصادقپور از چنگ پلیس فرار کند. وی پس از چندی به آبادان رفت ودر آنجا یک گروه تئاترتشکیل داد وبرای جذب نیرو تلاش کرد. پلیس هم که مشخصات وی را بعد از فرار تکثیر کرده بود به راحتی اورا شناسایی ودستگیر کرد. وی پس از بازداشت به تهران فرستاده شد ودر بازجویی اعضایی را که می شناخت به پلیس معرفی کرد. در این باره درخاطرات اسکندری می خوانیم: "شورشیان را به تهران می فرستند وبالاخره به حضور مختاری رئیس شهربانی می برند. او از مختاری تقاضای امان می کند و می گوید اگر شما دیگر مزاحم من نشوید من یک شبکه حزب کمونیست را به شما اطلاع می دهم.... شورشیان فقط سه نفر را می شناخته که هر سه نفر را لو میدهد: دکتر ارانی ، کامبخش وبهرامی. دکتر ارانی وبهرامی دستگیر می شوند وکامبخش مخفی می شود ویک روز بعد از آنها توقیف میشود.یعنی او خودش شخصا خود را معرفی می کندوبعد از این معرفی است که اقاریر را میکند وهمه مارا میگیرند..."( اسکندری ص 75)
کامبخش در بازجویی همه افرادی را که می شناخت به پلیس معرفی کرد . وی تنها از معرفی نظامیانی که با وی در ارتباط بودند خودداری کرد. در زندان در ابتدا همگان براین باور بودند که اعضای گروه توسط دکتر ارانی لو رفته اند وبه همین علت جو بدی علیه وی در زندان به راه افتاد . ولی به هنگام پرونده خوانی مشخص شد که عامل شناسایی افراد شخص کامبخش ونه ارانی بوده است:" آنگاه سرهنگ نیرومند با پوزخندی گفت حالا ببینیم حضرت والا آقای کامبخش چه گفته است وشروع کرد به خواندن وهمه فهمیدند او چه دسته گلی به آب داده است. .کامبخش طاقت نیاورد ...از اتاق خارج شد...همه 53 نفر یکپارچه دور ارانی جمع شدند اورا درآغوش کشیدند. همه به او تبریک گفتند وبعضی از او پوزش طلبیدند. یکی دونفر حتی می گریستند."(خامهای ص 145)
کامبخش در پلنوم چهارم حزب توده پس از اینکه مساله ضعف وی در مقابل پلیس مطرح شد در توجیه عمل خود گفت:" آری من می خواستم مساله جاسوسی را منتفی کنم برای اینکه آنجا اتهام جاسوسی زده میشد. بعدازاینکه میخواسته بخش نظامی را،سیامک واحتمالا افراد دیگری بوده اند، نجات بدهد"(اسکندری ص77)
اعضای گروه بعد از چندی محاکمه وبه جز سه نفر که تبرئه شدند دیگران به سه تا ده سال زندان محکوم شدند. در زندان دکتر تقی ارانی به بیماری تیفوس جان باخت. مابقی افراد نیز تا شهریور 1320 در زندان ماندند.در زندان اعضای گروه با سایر زندانیان از جمله کمونیست های قدیمی نظیر رضا روستا، آوانسیان، پیشه وری و... ارتباط برقرار کردند. این ارتباطات پس از شهریور 1320 موجبات تاسیس حزب توده ایران را فراهم ساخت.
از حزب کمونیست یا گروه پنجاه وسه نفر هیچ گونه مدرک وسندی دال برآنکه اساس نامه یا مرام نامه ا ی از آن منتشر شده باشد به دست نیامده است. لذا اهداف واستراتژی گروه به صورت مدون در دست نمی باشد.اما از عملکرد گروه می توان دریافت که دراین دوره بار دیگر مشی انقلابی از سوی مرکزیت حزب به کنار گذاشته ومشی آگاهی بخش جایگزین آن شده بود.به عبارت دیگر به رغم فشار رژیم رضا شاه بار دیگر کمونیست ها به نفی تز سلطان زاده ورد نظریه آمادگی ایران برای انقلاب کمونیستی رسیده بودند.